از این زندگی خسته شدم. تا کی افسردگی و حماقت؟! تا کی شنیدن و دنبال کردن شایعات و اخبار؟!. حالم بهم می خوره. دیگه حتی شنیدن آهنگای پاپ هم بهم آرامش نمی ده. خیلی وقته خونه خالی نیست. دلم سکوت می خواد. از قرنطینه متنفرم. می خوام بگم همیشه هم اینترنت و کتاب و خانواده نمی تونن پای بندت کنن به خونه. خونه که نه!! بعد از یک ماه و چند روز بودن توی چهار دیواری که دیگه همه چیشو از بهری، بودن و موندن و نفس کشیدن؟! لعنتی سخته!. همش دلم می خواد فرار کنم. وقتی پشت بومم دلم می خواد خودمو پرت کنم پایین بیفتم روی سنگفرش خیابون!!. روانی نشدم. فقط زده شدم. شیرینیش دلمو زده حالمو بد کرده. یه جوریم. بی حسم. دارم بیشتر خانوادمو می شناسم و بیشتر کنترلمو از دست می دم. گاهی از بی صبریام متنفر می شم.

( یه نفس عمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق!) (:

قشنگیاشو می خوام! اون شیرینیه خوشمزش که گاهی پیش می یاد. حرفای بالا جزء ای از زندگیه!. بودن کنار خانواده اونم همزمان! بیشتر اوقات واقعاً خارج از تحمل بود! اما به خودم گفتم حق ندارم توی این چند روز زندگی رو زهرمار خودم کنم. تحمل کن نمیمیری، این یجور روش عالیه برای تقویت صبر و ارادت. خب اوضاع اوایل قرمز نارنجی بود ولی یواش یواش خوب شد و الان خوبیم، قابل تحملم و قابل تحملن و می گذرونیم بی خطر!. سرگرمیام ته کشیدن!. تست و کتاب درسی، حرف زدن، فیلم، خواب! همین :| متنفرم از یکجا نشینی. توی خونه نمی شه موقع انجام دادنشون زیاد تحرک داشته باشی. امّآ!! من به این شرایط لبخند زدم (البته تا حدودی!) چند تا فیلم ترسناک و غمگین و هیجانی دانلود کردم و بعد از اینکه بچه ها می خوابن با داداشم و زن داداشم نگاه می کنیم، دوبله نیستن و من عآشق لذت خوندن زیرنویس فارسیم!. مامانم هرروز دو بار یه جور نوشیدنیه گند مزِۀ لذیذ!! می ده بهمون می گه بخوریم کرونا نمی گیریم و برای سلامتیمون مفیده (فقط می دونم توش آبلیمو و آب جوشم هست!!). خیابون خلوته و از تعداد دعواها و لات و لوتا و مست و پاتیلا و داد و هوارا و بچه مچه ها کم شده. اوضاع بر وفق مراد است خدا دعاها و خواسته ها و تمناهای عاجزانم رو شنیده و امسال عید دید و بازدیدی نداشتیم، م تصویری حرف می زنم دلم برای شنیدن صداش از نزدیک تنگ شده و می ریزه! برای دیدن دندونای گوجه سبزم!. اما از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهون همۀ این دل دلیا لحظه ای هستن و بعد از تموم شدن تماس عادی می شن :/ . من عاشق دستشویم و مطمئنم اکثر آدما به نظرشون دستشویی و حمام امن ترین مکان برای خالی کردن شور و حس و حال درونیه! یه جور تخلیه روانی!!. درسته که آینه ش(!) قدی نیست و فقط صورت و شونه ها رو نشون می ده ولی لذتی که در قر دادن و رقصیدن توی دستشویی و فضای کوچیکش هست توی هیچکدوم از سالنای دنس و رقص پیدا نکردم، حتی توی کلاس درس مدرسه هم اینقدر لذت بخش و خفن و جفنگ نیست!! خلاصه برای آرامش و ریلکسیه خودتونم شده ت بدین (: من که خوب سبک می شم. اصلاً دقت کردین چقدر بعد از اینکه از دستشویی بیرون می یاین سبک می شین؟!. زیادم مهم نیست عملیات فوری و 8و2 داشته باشین! یه فعالیت کوچیکم می تونه باشه آ.


* این

پست رو چند روز پیش دیدم، سروش صحت برای قدر دانی و نشون دادن روحیۀ شاد و مبارز کادر درمان منتشرش کرده و (می گه: این رقص ها فقط رقصی ساده نیست،این تلاش است، مبارزه است، همدلی است، امید است، این ادامه زندگی است. این رقص ها خود زندگی است.)


(عنوان، آهنگ یه چیزی می شه دیگه از رضا صادقی).


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها